مستانه
سلام.در این وب بخشی از دغدغه ها،دل نوشته ها واحیاناًخاطرات مرا می خوانید.با نظرات ارزشمندتان مرا راهنمایی کنید.
 

به نام خدا

سلام دوستان گرامی.

امروز یه اتفاق بد برام افتاد.مثل  همیشه ساعت هفت از خونه اومدم بیرون که به کارم برسم که خوردم به ترافیک و دیرم شد!

انقدر اعصابم خورد شد که یه چهار راه زود تر پیاده شدم.

بعد دوباره مجبور شدم که تاکسی سوار شم وای خدا نصیبتون نکنه من امتحان داشتم دیرم شده بود وقتی به مقصد رسیدم گفتم آقا ممنون من پیاده می شم و با سرعت  از ماشین اومدم بیرون  و دوان  رفتم.

وای...یادم رفت کرایه بدم.... وقتی سر امتحان نشستم یادم افتاد که کرایه ندادم انقدر اعصابم ریخت به هم که دلم می خواست گریه کنم سردرد گرفتم. دیگه نتونستم به امتحان فکر کنم اون هایی رو که بلد بودم نوشتم و اون هایی رو که حتی یه ذره احتیاج به فکر کردن داشت رها کردم برگه ام رو دادم و از امتحان اومدم بیرون.حالا دعا کنید که حداقل قبول شم.خیلی حالم بده صدقه دادم ولی از این جهت که دیگه نمی تونم راننده ی تاکسی رو پیدا کنم و حق ایشون رو بدم و ازشون حلالیت بخوام ناراحتم .

ناراحتم که حق یه انسان رو رعایت  نکردم .ناراحتم که درگیری فکری خودم سبب شد که اصلا نفهمم که باید کرایه ی تاکسی رو که ازش استفاده کردم بدم.همش ناراحتم کلی ناراحتم از این همه خطا ناراحتم. امید وارم که راننده ی تاکسی از من بگذره امید وارم خطای من رو به پای اعتقادات من نذاره . اصلا برای خودم نگران نیستم که دیگران که تو تاکسی بودن درموردم چی فکر می کنن دعا می کنم که  خطا و سهل انگاری من رو به پای دینم نذارن.

خدایا این تجربه ی تلخ رو نصیب هیچ کس نکن . خدایا منو ببخش و دعا می کنم که آقای راننده هم  من رو ببخشه همش می گم ای کاش راننده اش رو می شناختم ولی من انقدر عجله داشتم و فکرم مشغول همه چیز بود که حتی یادم نیست ماشینشون چی بود؟همش تقصیر منه باید حواسم رو جمع می کردم.چرا نباید حواسم به ادای حق یه مسلمون باشه؟؟ وای خدایا منو ببخش من همین جا از همه  ی تاکسی رانان گرامی که همچین اتّفاقاتی براشون افتاده معذرت می خوام و ازتون می خوام که من و امثال من رو که باور کنید خودمم ناراحتم از این اتفاق حلال کنید باور کنید من قصد نداشتم که حقتون رو ندم .خیلی ببخشید.

امید وارم از این اتفاقا برای کسی نیفته.ازتون می خوام اگه رانندهی تاکسی  ای رو دیدید که از چنین اتفاقی ناراحت بود بهش بگید که یکی  هم بود که از این بابت ناراحت بود حلالش کنید.ممنون




موضوع مطلب :

ارسال شده در: شنبه 90 اردیبهشت 31 :: 1:24 عصر :: توسط : معصومه عرب




آرشیو وبلاگ
پیوندها
لوگو

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 20
کل بازدیدها: 241311